توبه و استغفار، از عادت تا حقيقت

  

 يكي از نعمت ها و موهبت هاي عظيم خداوند متعال كه به چشمه هاي عميق و جوشان فيض و رحمت خاص او متصل است و همواره جاري در نهرهاي زندگي انسان و برطرف كننده همه آلودگي ها و منزه كننده لحظات حيات او مي باشد « توبه و استغفار » است .

حضرت پروردگار به دليل رحمت خاص و اوج شفقت و مهرباني و رافت خويش نسبت به بندگانش توبه و استغفار را فرصتي بسيار مغتنم و حياتي براي جبران معاصي و گناهان و ترك فساد و تباهي و خروج از بيراهه هاي ظلماني و وحشت زاي فسق و فجور و ورود در راه روشن و نوراني هدايت و رستگاري قرار داده است .

خطا كاران و معصيت پيشگان به وسيله توبه و استغفار از گذشته تباه خويش نادم مي شوند و در اوج پشيماني و با احساس شرمساري از عملكردهاي تباهشان به درگاه حضرت احديت باز مي گردند و زبان به اعتراف مي گشايند و طلب مغفرت مي نمايند و به اين وسيله فرصت هاي تازه و زمينه هاي مساعدي مي يابند تا آينه دل را از زنگار معاصي بزدايند و پاك و منزه از هر آلودگي جان و روح را محل ريزش باران هاي مهر و محبت الهي سازند.

توبه و استغفار به درگاه حضرت پروردگار و بازگشت از گناهان با آن كه فرصتي بسيار عالي و بي نظير براي جبران خطاها و معاصي و عبور از موانع رشد و كمال معنوي و وصول به مراتب تقوا و عفاف مي باشد متاسفانه توسط گروه هايي از مردم يا مورد توجه و عمل قرار نمي گيرد و يا در صورت گرايش و عمل نه به صورت حقيقي و خالص و صحيح كه در نازل ترين سطح و به صورت ظاهري و با مختص كردن آن به ذكر و عبارت معمول و خودداري از دقت و تعمق در ژرفا و محتوا و شرايط و آثار عظيمش به ظهور و بروز در مي آيد. طبيعي است كه در اين رويكرد به توبه و استغفار حقيقت و ماهيت آن پنهان مي ماند و شخص استغفار كننده به ايجاد تحول اساسي و بنيادين در جان و روح خويش موفق نمي شود و در همان حال كه مكرر زبان به توبه و استغفار مي گشايد به ارتكاب مجدد معاصي و مفاسد مي پردازد و به اين ترتيب همه راه هاي خودسازي و تحول زايي و رسيدن به پاكي و عفاف را مسدود مي نمايد.

اميرمومنان حضرت علي (ع ) حقيقت توبه و بازگشت به سوي خداوند را اينگونه مي نماياند :

« توبه پشيماني به دل، طلب آمرزش به زبان، ترك گناهان با اعضا و جوارح و تصميم به بازنگشتن به گناه است . » (1 )

كساني كه حقيقت توبه را در نيافته اند و در سطح مانده اند و همواره در حال استغفار هستند فقط به « طلب آمرزش بازبان » عمل مي كنند و سه شرط ديگر يعني « پشيماني به دل » و « ترك گناهان » و « تصميم استوار بر بازنگشتن به معاصي » در وجود آنان متجلي نگرديده است . طبيعي است كه اينان به همان دليل كه دل و جانشان به ندامت و پشيماني نرسيده است و به طور واقعي ترك گناهان را به مرحله عمل در نياورده و تصميمي راسخ و متقن براي باز نگشتن مجدد به معاصي نگرفته اند طلب آمرزش به زبان هرگز متحول كننده و نجاتگرشان نخواهد بود.

حضرت علي (ع ) توبه با شروط پشيماني دل طلب آمرزش به زبان ترك معاصي و تصميم مستحكم بر بازنگشتن به گناهان را توبه واقعي و راستين مي داند و موجب پاك و منزه شدن دلها از هر معصيت و گناه (2 ) و نازل شدن رحمت الهي (3 ) معرفي مي نمايد .

امير مومنان حضرت علي (ع ) علاوه بر ترويج انديشه هاي زلال و الهي و جامع خويش درباره حقيقت توبه و استغفار و طرد و نفي توبه ظاهري و سطحي منحصر در چرخش زبان و ذكر عبارت خاص مبتني بر طلب بخشايش از خداوند متعال در عرصه اجتماع و در مواجه با افراد متظاهر به توبه و سطحي نگر نسبت به اين نعمت و موهبت الهي به نهي آنان از اين تفكر قشري و ناصحيح مي پرداخت و حقيقت توبه را در مقابل ديدگان فكر و جان و روحشان نمايان مي ساخت .

روزي يكي از كساني كه عادت داشت زبان به توبه و استغفار بگشايد و از حقيقت اين عمل در غفلت و بي خبري و جهل و ناداني به سر مي برد نزد حضرت علي (ع ) چنين گفت :

استغفرالله

اميرمومنان (ع ) كه بر سطحي نگري و فقدان شناخت و بينش شخص مزبور نسبت به آن چه مي كند مطلع بود خطاب به او فرمود :

مادرت به عزايت بنشيند! آيا مي داني استغفار چيست

امام (ع ) سپس توبه و استغفار را اينگونه تبيين نمود :

استغفار درجه والامقامان است و آن داراي شش معنا و مفهوم مي باشد :

اول پشيماني و ندامت است بر آن چه گذشت .

دوم عزم و تصميم است بر ترك گناهان براي هميشه .

سوم پرداخت حقوق مردم به آنان است تا خداوند را پاك و عاري از پي آمد گناه ملاقات كني .

چهارم عمل به فرايض و واجباتي است كه برعهده تو بوده است و آنها را ضايع ساخته اي و حقشان را به جا نياورده اي .

پنجم توجه به گوشت هايي است كه از حرام بر پيكرت روييده شده و تو بايد با اندوه فراوان آنها را ذوب نمايي تا پوست به استخوان بچسبد و ميان آن دو گوشت جديد پديد آيد.

ششم به جسم خود رنج طاعت را بچشاني همان طور كه حلاوت معصيت را به آن چشانده بودي .

در اين هنگام بايد « استغفرالله » را بر زبان جاري سازي . » (4 )

به اين ترتيب « توبه و استغفار » امري عميق معرفي مي گردد نه سطحي و ظاهري و شرايط ويژه آن نمايانده مي شود و ماهيت و محتواي آن تبيين مي گردد و توبه و استغفار هايي كه به صورت لقلقه زبان بدون ژرفا فاقد محتوا و تهي از نقش زير بنايي و تحول زا مي باشند نفي مي شود.

مشاهده مي كنيم كه فاصله ظاهر تا باطن سطح تا عمق و عادت به استغفار تا حقيقت استغفار چقدر زياد است . كساني قادر خواهند بود اين فاصله طولاني را طي كنند كه اولا به معرفت و شناخت و بينش دست يابند. ثانيا بر مركب راهوار عمل خالصانه و صادقانه سوار شوند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

پاورقي :

1 ـ غرر الحكم ج 1 ص 110

2 ـ همان منبع ص 67

3 ـ همان منبع ص 51

4 ـ نهج البلاغه حكمت 417